خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موی نتراشیده
2 . پوشال
[اسم]
stubble
/ˈstʌbl/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موی نتراشیده
تهریش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تهریش
1.He had a two-day growth of dark stubble on his chin.
1. او تهریش سیاه دو روز اصلاح نشدهای روی چانهاش داشت.
2
پوشال
ساقه در زمین مانده (بعد از درو)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کلش
تصاویر
کلمات نزدیک
stub
strut one's stuff
strut
strung up
strung out
stubbly
stubborn
stubbornly
stubbornness
stubby
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان