Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کلهشق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
stubborn
/ˈstʌb.ərn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: stubborner]
[حالت عالی: stubbornest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلهشق
سرسخت، یکدنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چموش
خیره
خیرهسر
یکدنده
سرسخت
قد
لجوج
لجباز
مترادف و متضاد
obstinate
persistent
1.He can be very stubborn sometimes.
1. او میتواند بسیار کلهشق باشد.
2.She’s sick, but she’s too stubborn to see a doctor.
2. او بیمار است، اما کلهشقتر از آن است که به پزشک مراجعه کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stubbly
stubble
stub
strut one's stuff
strut
stubbornly
stubbornness
stubby
stucco
stuck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان