خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احضاریه (دادگاه)
[اسم]
subpoena
/səˈpinə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احضاریه (دادگاه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احضارنامه
1.The judge issued a subpoena for the man.
1. قاضی برای آن مرد ها احضاریه ای صادر کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
subplot
subordination
subordinate clause
subordinate
submit
subscribe
subscriber
subscription
subsection
subsequent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان