Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . اشتراک
2 . حق اشتراک (پول)
[اسم]
subscription
/səbˈskrɪpʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اشتراک
عضویت، آبونمان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آبونمان
اشتراک
عضویت
1.I have a subscription to "Vogue" magazine.
1. من اشتراک مجله "وگ" را دارم.
2
حق اشتراک (پول)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حق اشتراک
آبونمان
مترادف و متضاد
dues
membership fee
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
subscript
subscriber line
subscriber
subscribed
subscribe to
subscription right
subscription warrant
subsection
subsequence
subsequent
کلمات نزدیک
subscriber
subscribe
subpoena
subplot
subordination
subsection
subsequent
subsequently
subservient
subset
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان