خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماده
[اسم]
substance
/ˈsʌbstəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جرم
جنس
جوهر
عین
ماده
1.What sort of substance could withstand those temperatures?
1. چه نوع مادهای میتواند این دما را تحمل کند؟
a chemical/radioactive... substance
یک ماده شیمیایی/رادیواکتیو و...
تصاویر
کلمات نزدیک
subspecialty
subsoil
subsistence
subsist
subsidy
substance dependence
substandard
substantial
substantially
substantiate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان