1 . شام
[اسم]

supper

/ˈsʌp.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شام

معادل ها در دیکشنری فارسی: شام عشا
مترادف و متضاد dinner
  • 1.What are we having for supper?
    1. برای شام چی داریم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان