خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوشی
[اسم]
sushi
/ˈsuːʃi/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سوشی
(نوعی غذای ژاپنی از گوشت ماهی خام و برنج)
1.It takes a long time to become a sushi chef.
1. برای آشپز سوشی شدن زمان زیادی لازم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
susceptible
susceptibility
susceptibilities
susan
survivor
susie
suspect
suspected
suspend
suspended
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان