خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تشکر کردن
[فعل]
to thank
/θæŋk/
فعل گذرا
[گذشته: thanked]
[گذشته: thanked]
[گذشته کامل: thanked]
صرف فعل
1
تشکر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشکر کردن
سپاسگزاری کردن
اظهار امتنان کردن
1.I must write and thank Mary for the present.
1. من باید (نامه) بنویسم و از "ماری" به خاطر کادو تشکر کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
than
thames
thalweg
thalassemia
thailand
thank goodness!
thank you
thank-you note
thankful
thankfully
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان