خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حاضرجواب بودن
[عبارت]
think on your feet
/θɪŋk ɑn jʊər fit/
1
حاضرجواب بودن
سریع فکر کردن و جواب دادن، جواب از آستین بیرون آوردن
1.I'd never heard about the company before, so I had to think on my feet.
1. من تا به حال راجع به شرکت چیزی نشنیده بودم، برای همین مجبور شدم همینطوری سریع یک جوابی بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
think of something
think of
think back
think about
think
think out
think over
think tank
think the world of
think the world of someone
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان