1 . هزارمین
[صفت]

thousandth

/ˈθaʊznθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هزارمین

معادل ها در دیکشنری فارسی: هزارم
  • 1.the city’s thousandth anniversary
    1. هزارمین سالگرد (تاسیس) شهر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان