خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هزارمین
[صفت]
thousandth
/ˈθaʊznθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هزارمین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
هزارم
1.the city’s thousandth anniversary
1. هزارمین سالگرد (تاسیس) شهر
تصاویر
کلمات نزدیک
thousand island dressing
thousand
thoughtlessness
thoughtlessly
thoughtless
thrall
thrash
thrash out
thrashing
thread
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان