1 . پول وسط گذاشتن
[جمله]

throw money at something

/θroʊ ˈmʌni æt ˈsʌmθɪŋ/

1 پول وسط گذاشتن پول به پای چیزی ریختن

  • 1.The president of our company is willing to throw a lot of money at the problem in the hope of solving it.
    1. رئیس شرکت ما می خواهد پول وسط بگذارد به امید اینکه مشکل را حل کند.
تصاویر
  •  تصویر throw money at something - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان