خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سفت
[قید]
tightly
/ˈtaɪtli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سفت
تنگ، محکم
1.The baby was clutching his toy tightly in his fist.
1. بچه عروسکش را محکم در دستش گرفته بود.
2.The shirt fits too tightly.
2. پیراهن خیلی تنگ است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tight-fitting
tightfisted
tighten up on
tighten one's belt
tighten
tightness
tightrope
tights
tigress
tikka
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان