خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حوله
[اسم]
towel
/ˈtɑʊ.əl/
قابل شمارش
[جمع: towels]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حوله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حوله
قدیفه
1.She came downstairs wrapped in a towel.
1. (در حالی که) به دورش حوله پیچیده بود از پله ها پایین آمد.
2.towel rail
2. جا حولهای
تصاویر
کلمات نزدیک
toward
tow truck
tow
tout
tousled
towel rail
toweling
tower
tower block
tower of london
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان