Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خیانت
[اسم]
treachery
/ˈtretʃəri/
قابل شمارش
1
خیانت
فریب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیوفایی
خدعه
خیانت
نابکاری
1.He was punished for his treacheries.
1. او به خاطر خیانتهایش مجازات شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
treacherous
tray
trawler
trawl
travis
treacle
treacly
tread
treaded
treadmill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان