خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخت
[اسم]
tree
/triː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درخت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دار
درخت
درختی
شجر
1.an apple tree
1. یک درخت سیب
2.We sat under a tree for shade.
2. ما برای سایه زیر یک درخت نشستیم.
کاربرد اسم tree به معنای درخت
معادل اسم tree در فارسی "درخت" است. tree یا درخت به گیاهی معمولا بلند و با ساقه ای تنومند گفته می شود که شاخ و برگ زیادی دارد و انواع متفاوتی دارد. مثال:
"to plant a tree" (درخت کاشتن)
"an apple tree" (یک درخت سیب)
تصاویر
کلمات نزدیک
treble clef
treble
treaty
treatment
treatise
tree house
treelike
treeline
treetops
trek
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان