Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پرهیاهو
2 . بسیار بلند (صدا)
3 . سردرگم
[صفت]
tumultuous
/tuːˈmʌltʃuəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more tumultuous]
[حالت عالی: most tumultuous]
1
پرهیاهو
پرسروصدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جنجالی
the tumultuous years of the English Civil War
سالهای پرهیاهوی جنگ داخلی انگلیس
2
بسیار بلند (صدا)
کرکننده، گوشخراش
tumultuous applause
(صدای) تشویق بسیار بلند
3
سردرگم
پریشان، آشفته
1.It was a tumultuous time in her life.
1. دوران آشفتهای در زندگی او بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
tumult
tumor
tummy button
tummy ache
tummy
tuna
tundra
tune
tune in
tune-up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان