خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ناشایست
2 . ناعادلانه
3 . زیاد
[صفت]
unconscionable
/ʌnˈkɑːnʃənəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unconscionable]
[حالت عالی: most unconscionable]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناشایست
غیر اخلاقی
مترادف و متضاد
immoral
unreasonable
1.It would be unconscionable for her to keep the money.
1. ناشایست است اگر او پول ها را (برای خودش) نگه دارد.
2
ناعادلانه
غیر منصفانه
3
زیاد
شدید
humorous
مترادف و متضاد
excessive
1.You take an unconscionable amount of time getting dressed!
1. تو به زمان خیلی زیادی لازم داری تا آماده شوی [لباس بپوشی]!
تصاویر
کلمات نزدیک
unconquerable
unconnected
unconfirmed
unconditionally
unconditional
unconscious
unconsciously
unconsciousness
unconsolable
unconstitutional
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان