خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس در آوردن
[فعل]
to undress
/ʌnˈdres/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: undressed]
[گذشته: undressed]
[گذشته کامل: undressed]
صرف فعل
1
لباس در آوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
برهنه شدن
لخت کردن
لخت شدن
مترادف و متضاد
strip
take one's clothes off
take someone's clothes off
dress
1.She undressed the children and put them to bed.
1. او لباس بچهها را در آورد و آنها را در تخت گذاشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
undoubtedly
undoubted
undone
undoing
undo your top button.
undressed
undue
undulate
undulating
undulation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان