خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینمک
[صفت]
unfunny
/ʌnˈfʌni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unfunnier]
[حالت عالی: unfunniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بینمک
بیمزه
1.The show was deeply unfunny.
1. برنامه به شدت بیمزه بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
unfulfilled
unfriendly
unfounded claim
unfounded
unfortunately
unfurl
unfurnished
ungainly
unglamorous
ungodly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان