[صفت]

unfounded

/ənˈfaʊndɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more unfounded] [حالت عالی: most unfounded]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌اساس بی‌پایه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌اساس الکی بی‌پایه واهی
  • 1.Unfounded rumours began circulating that Ian and Susan were having an affair.
    1. شایعات بی‌اساس شروع به پخش شدن کرد مبنی براینکه "ایان" و "سوزان" با هم رابطه دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان