خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدشانس
[صفت]
unlucky
/ʌnˈlʌk.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unluckier]
[حالت عالی: unluckiest]
1
بدشانس
بدیمن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بداقبال
بختبرگشته
بدشانس
تیرهروز
نگونبخت
نحس
مترادف و متضاد
unfortunate
fortunate
lucky
1.They played well and were unlucky to lose.
1. آنها خوب بازی کردند و بد شانس بودند که باختند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unluckily
unlovely
unlock
unload
unlisted
unmanageable
unmanned
unmarked
unmarried
unmask
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان