خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سنگین
[صفت]
unwieldy
/ənˈwildi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unwieldier]
[حالت عالی: unwieldiest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سنگین
بد شکل
مترادف و متضاد
bulky
difficult to handle
1.A piano is a very unwieldy item to get down a flight of stairs.
1. پیانو برای پایین بردن از پله ها وسیله بسیار سنگینی است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
unwholesome
unwell
unwelcome
unwedded
unwashed
unwilling
unwillingly
unwind
unwisely
unwritten
کلمات نزدیک
unwholesome
unwell
unwelcome
unwavering
unwashed
unwilling
unwillingly
unwillingness
unwind
unwise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان