خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به روز رسانی کردن
2 . به روزرسانی
[فعل]
to update
/əpˈdeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: updated]
[گذشته: updated]
[گذشته کامل: updated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
به روز رسانی کردن
به روز کردن، ارتقا دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهروز کردن
مترادف و متضاد
bring up to date
modernize
renovate
1.an updated version of the software
1. نسخه به روز رسانی شده نرم افزار
2.Can you update me on progress so far?
2. آیا میتوانی من را از روند پیشرفت کنونی به روز کنی؟
[اسم]
update
/əpˈdeɪt/
قابل شمارش
2
به روزرسانی
اطلاعات (جدید)، ارتقا
1.a software update
1. به روزرسانی نرم افزار
تصاویر
کلمات نزدیک
upcoming
upbringing
upbraid
upbeat tempo
upbeat
update a blog
upend
upgrade
upheaval
uphill
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان