خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنوع
2 . رنگارنگ (برنامه سرگرمکننده)
3 . نوع
[اسم]
variety
/vəˈraɪəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تنوع
گستره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تنوع
گوناگونی
مترادف و متضاد
diversification
diversity
variation
uniformity
variety of something
تنوعی از چیزی
1. Eldorado Restaurant serves a wide variety of foods.
1. رستوران "الدورادو" تنوع گستردهای از غذاها سرو میکند.
2. The show featured a variety of entertainment.
2. آن برنامه گسترهای از (برنامههای) سرگرمی را ارائه کرد.
2
رنگارنگ (برنامه سرگرمکننده)
نمایشی طنز همراه با رقص و آواز و موسیقی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واریته
مترادف و متضاد
vaudeville
a variety show/theater
یک برنامه/تئاتر رنگارنگ
3
نوع
گونه، مدل
مترادف و متضاد
kind
set
sort
type
variety of something
نوع چیزی
This variety of apple is very sweet.
این نوع سیب خیلی شیرین است.
تصاویر
کلمات نزدیک
variegation
variegated
varied landscapes
varied
varicose veins
various
variously
varnish
varsity
vary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان