خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیننده
[اسم]
viewer
/ˈvjuː.ər/
قابل شمارش
1
بیننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیننده
تماشاچی
تماشاگر
مخاطب
TV viewers
بینندگان تلویزیونی
تصاویر
کلمات نزدیک
view
vietnamese
vietnam
viennese
vienna
viewership
viewfinder
viewing
viewpoint
vigil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان