خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خشونت
2 . شدت
[اسم]
violence
/ˈvɑɪ.ə.ləns/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خشونت
عمل خشونتآمیز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پرخاشگری
خشونت
1.A number of people were killed in the violence.
1. عدهای از مردم در خشونت کشته شدند.
violence against women
خشونت علیه زنان
2
شدت
تندی
مترادف و متضاد
intensity
severity
the violence of the storm
شدت توفان
تصاویر
کلمات نزدیک
violator
violation
violate
viola
viol
violent
violently
violet
violin
violinist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان