خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ماهیتابه وک
[اسم]
wok
/wɑːk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ماهیتابه وک
ماهیتابه گود
1.Heat a wok or large frying pan until hot and add the oil.
1. ماهیتابه وک یا ماهیتابه بزرگی را گرم کنید تا داغ شود و سپس روغن را اضافه کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
woefully
woeful
woebegone
woe
wobbly
wolf
wolf down
wolf whistle
wolfhound
wolfish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان