خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجره برجسته
[اسم]
bay window
/ˌbeɪ ˈwɪndoʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پنجره برجسته
پنجره جلو آمده
1.He was sitting at his desk in the alcove of a bay window.
1. او پشت میزش مقابل پنجره برجسته در شاه نشین نشسته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bay tree
bay leaf
bay
bawl out
bawl
bayonet
bayou
bazaar
bazooka
bbc
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان