خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوی نو
[صفت]
brand new
/brænd nu/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوی نو
کاملاً جدید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آکبند
1.Her coat looked as if it was brand new.
1. پالتویش جوری بهنظر میرسید که انگار نوی نو است.
2.How can he afford to buy himself a brand new car?
2. او چطور توانست برای خودش یک خودروی نوی نو بخرد؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
brand
branchlet
branchia
branch
bran-new
brandy
brandy butter
brandy glass
brandy snap
brandy snifter
کلمات نزدیک
brand name
brand
branch out
branch off
branch
branded
branding
brandish
brandished
brandon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان