1 . نوی نو
[صفت]

brand new

/brænd nu/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوی نو کاملاً جدید

معادل ها در دیکشنری فارسی: آکبند
  • 1.Her coat looked as if it was brand new.
    1. پالتویش جوری به‌نظر می‌رسید که انگار نوی نو است.
  • 2.How can he afford to buy himself a brand new car?
    2. او چطور توانست برای خودش یک خودروی نوی نو بخرد؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان