1 . هشتادمین
[صفت]

eightieth

/ˈeɪtiəθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هشتادمین

معادل ها در دیکشنری فارسی: هشتادم
  • 1.My grandpa just celebrated his eightieth birthday.
    1. بابابزرگم به تازگی هشتادمین سالروز تولدش را جشن گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان