[صفت]

eighth

/eɪtθ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هشتم

معادل ها در دیکشنری فارسی: ثامن هشتم
  • 1.Bob's birthday is on the eighth of June.
    1. تولد "باب" روز هشتم ژوئن است.
  • 2.He finished eighth in the race.
    2. او در مسابقه هشتم شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان