1 . تمام (شده)
[صفت]

finished

/ˈfɪnɪʃt/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تمام (شده) پایان (یافته)، تکمیل (شده)

  • 1.I won't be finished until just before lunch.
    1. دقیقا تا قبل از ناهار (کارم) تمام نخواهد شد.
  • 2.When you’re finished with your homework, you can watch TV.
    2. وقتی که تکالیفت را تمام کردی، می توانی تلویزیون تماشا کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان