1 . بزرگ شدن
[فعل]

to grow up

/groʊ ʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: grew up] [گذشته: grew up] [گذشته کامل: grown up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بزرگ شدن

مترادف و متضاد develop into an adult
to grow up in someplace
در جایی بزرگ شدن
  • I grew up in Scotland.
    من در اسکاتلند بزرگ شدم.
to grow up to do something
بزرگ شدن و کاری انجام دادن
  • He grew up to become a famous pianist.
    او بزرگ شد و یک نوازنده پیانوی مشهور شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان