1 . بی‌خانمان 2 . فرد بی‌خانمان
[صفت]

homeless

/ˈhoʊmləs/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی‌خانمان سرگردان، آواره

مترادف و متضاد destitute on the streets vagrant
  • 1.The floods made many people homeless.
    1. (آن) سیل‌ها، مردم بسیاری را بی‌خانمان کرد.
helping the homeless
کمک به بی‌خانمانان
the homeless people
افراد بی‌خانمان
[اسم]

homeless

/ˈhoʊmləs/
قابل شمارش

2 فرد بی‌خانمان

معادل ها در دیکشنری فارسی: کارتن‌خواب
مترادف و متضاد homeless people vagrants
  • 1.They're opening a new shelter for the homeless.
    1. آنها دارند برای بی‌خانمانان پناهگاه جدیدی افتتاح می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان