1 . اجرا
[اسم]

implementation

/ˌɪmplɪmenˈteɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اجرا عملی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجراء اعمال انجام ایفا
formal
  • 1.the implementation of the new system
    1. اجرای سیستم جدید
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان