خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انسولین
[اسم]
insulin
/ˈɪnsələn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انسولین
1.She has diabetes and has to take insulin.
1. او دیابت دارد و باید انسولین مصرف کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
insulator
insulation
insulating
insulated
insulate
insult
insulting
insultingly
insuperable
insurance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان