1 . همدیگر را قطع کردن
[فعل]

to intersect

/ˌɪntərˈsɛkt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: intersected] [گذشته: intersected] [گذشته کامل: intersected]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 همدیگر را قطع کردن تقاطع کردن، قطع شدن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تلاقی کردن
  • 1.Parallel lines don't intersect.
    1. خطوط موازی همدیگر را قطع نمی‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان