Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چهارراه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
intersection
/ˌɪntərˈsɛkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چهارراه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقاطع
چهارراه
1.Turn right at the next intersection.
1. چهارراه بعدی، به راست بپیچ.
تصاویر
کلمات نزدیک
intersecting
intersect
interruption
interrupted
interrupt
intersperse
interspersed
interstate
interstellar
intertwine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان