1 . مواظب (چیزی) بودن
[فعل]

to look out for

/lʊk aʊt fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: looked out for] [گذشته: looked out for] [گذشته کامل: looked out for]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مواظب (چیزی) بودن مراقب بودن، هوای کسی را داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: هوای کسی را داشتن
  • 1.Look out for Anna while I'm out.
    1. وقتی که من بیرونم، مواظب "آنا" باش.
  • 2.You should look out for yourself from now on.
    2. باید از حالا به بعد مراقب خودت باشی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان