1 . مخالف
[صفت]

opposed

/əˈpoʊzd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مخالف ضد

معادل ها در دیکشنری فارسی: مخالف
  • 1.Mom is strongly opposed to my learning to drive.
    1. مامان سفت و سخت با اینکه من رانندگی یاد بگیرم مخالف است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان