1 . بازگو کردن (احساسات) 2 . پر کردن (لیوان و...) از نوشیدنی 3 . (با جمعیت زیاد/فوج‌فوج) از جایی خارج شدن
[فعل]

to pour out

/pɔr aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: poured out] [گذشته: poured out] [گذشته کامل: poured out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بازگو کردن (احساسات) درد و دل کردن

  • 1.She poured out all her troubles to him.
    1. او تمام مشکلاتش را برای او بازگو کرد.

2 پر کردن (لیوان و...) از نوشیدنی (نوشیدنی) در لیوان و... ریختن

  • 1.I was in the kitchen, pouring out drinks.
    1. من در آشپزخانه بودم داشتم نوشیدنی‌ها را در لیوان‌ها می‌ریختم.

3 (با جمعیت زیاد/فوج‌فوج) از جایی خارج شدن

  • 1.Commuters came pouring out of the station.
    1. مسافرها فوج‌فوج از ایستگاه خارج شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان