1 . بارندگی (برف، باران)
[اسم]

precipitation

/prɪˌsɪpɪˈteɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بارندگی (برف، باران) ریزش

معادل ها در دیکشنری فارسی: بارش بارندگی ریزش
  • 1.an increase in annual precipitation
    1. افزایش در (میزان) بارندگی سالانه
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان