1 . فوتبال
[اسم]

soccer

/ˈsɑːkər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فوتبال

معادل ها در دیکشنری فارسی: فوتبال
مترادف و متضاد football
  • 1.Are you coming to the soccer match?
    1. آیا تو به مسابقه فوتبال می‌آیی؟
  • 2.He plays soccer for a local team.
    2. او برای یک تیم محلی فوتبال بازی می‌کند.
  • 3.I'm a big soccer fan.
    3. من یک طرفدار جدی فوتبال هستم.
a soccer player
یک بازیکن فوتبال
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان