1 . توقف کوتاهی داشتن
[فعل]

to stop over

/stɑp ˈoʊvər/
فعل ناگذر
[گذشته: stopped over] [گذشته: stopped over] [گذشته کامل: stopped over]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توقف کوتاهی داشتن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اتراق کردن
  • 1.I wanted to stop over in India on the way to Australia.
    1. من می‌خواستم در راهم به استرالیا، در هندوستان توقف کوتاهی داشته باشم.
  • 2.We stopped over in Los Angeles for two nights on the way to New Zealand.
    2. ما در راهمان به نیوزلند به‌مدت دو شب در لوس‌آنجلس توقف کوتاهی داشتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان