[فعل]

to stop in

/stɑp ɪn/
فعل ناگذر
[گذشته: stopped in] [گذشته: stopped in] [گذشته کامل: stopped in]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سر زدن برای مدت کوتاه به دیدن کسی رفتن

informal
  • 1.He stopped in to say hello and lingered for three hours.
    1. او یک سر آمد سلامی بکند ولی برای سه ساعت ماند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان