Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پله های جلوی در
2 . دولا شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
stoop
/stuːp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پله های جلوی در
1.We sat talking on the stoop until midnight.
1. ما تا نیمه شب روی پله های جلوی در نشستیم و حرف زدیم.
[فعل]
to stoop
/stuːp/
فعل ناگذر
[گذشته: stooped]
[گذشته: stooped]
[گذشته کامل: stooped]
صرف فعل
2
دولا شدن
خم شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خم شدن
خمیدن
دولا شدن
1.She stooped to pick up the baby.
1. او دولا شد تا بچه را بلند کند.
2.The doorway was so low that he had to stoop.
2. در انقدر کم ارتفاع بود که مجبور شد (برای وارد شدن) خم شود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
stool
stony
stonefly
stone fruit
stone fly
stop
stop over
stop up
stoplight
stoppage
کلمات نزدیک
stool pigeon
stool
stony-broke
stony silence
stony
stooped
stop
stop at nothing
stop by
stop in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان