خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفش پیادهروی
[اسم]
walking shoes
/wˈɔːkɪŋ ʃˈuːz/
غیرقابل شمارش
1
کفش پیادهروی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کفش پیادهروی
تصاویر
کلمات نزدیک
walking in the park
walking frame
walking
walkie-talkie
walkie talkie
walking stick
walking wounded
walkman
walkout
walkover
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان