خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فریاد
[اسم]
el grito
/ɡɾˈito/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: gritos]
1
فریاد
داد، جیغ
1.Le di un grito para avisarle que había un hoyo.
1. من سر او جیغ کشیدم تا به او هشدار بدهم که یک چاله جلوی او بود.
کلمات نزدیک
volar
cierto
fino
potencia
unidad
máquina
esperar
plan
figura
caja
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان