خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نگاه کردن
[فعل]
mirar
/miɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: miré]
[حال: miro]
[گذشته: miré]
[گذشته کامل: mirado]
صرف فعل
1
نگاه کردن
1.Hay un hombre mirándote.
1. یک مرد دارد به تو نگاه میکند.
کلمات نزدیک
idioma
cómo estás
contento
nervioso
origen
informal
informático
interrumpir
ordenar
profa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان