خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روابط دوستانه
[اسم]
la convivialité
/kɔ̃vivjalite/
قابل شمارش
مونث
[جمع: convivialités]
1
روابط دوستانه
روابط صمیمانه
1.La convivialité est grande dans ce quartier.
1. روابط دوستانه در این محله زیاد است [زیاد به چشم میخورد].
la convivialité avec quelqu'un
روابط دوستانه با کسی
Ces modifications améliorent considérablement notre convivialité avec tous les pays voisins.
این تغییرات به طور چشمگیری روابط دوستانه ما را با تمام کشورهای همسایه بهبود خواهد بخشید.
تصاویر
کلمات نزدیک
convivial
convive
convier
conviction
convexe
convocation
convoi
convoiter
convoitise
convoquer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان